پیتر بردشاو، منتقد روزنامه گاردین دربارهاش نوشته: «مطمئن نیستم که تمام ترفندها، اشارهها و جلوهگریهای متفاوت و جذاب فیلم بهشکل رضایتبخش کنار هم قرار میگیرند، اما چه عملکرد خارقالعادهای از کیت بلانشت را شاهد هستیم.»
نسبتا نظر من هم درباره فیلم همین است. یک درام طولانی که حدس میزنم برای خیلیها کسل کننده باشد و نتوانند فیلم را به آخربرسانند. احتمالا تماشایش با خمیازههای زیادی همراه بود.
با اینکه ریتم فیلم خوب نیست اما بازی بلانشت فوقالعاده است. شاید بازهم اسکار ببرد. او بهترین انتخاب برای بازی در نقش یک رهبرارکستر مغرور و خودشیفه است که زندگی سردی دارد و از درون در حال فروپاشیست.
از آن دسته فیلمهاییست که بعد از خواندن نقدش بیشتر دوستش خواهید داشت و این ضعف فیلم است که نشانهگذاریهایش فقط برایافراد خاص و خیلی فیلمبین قابل درک است. با این همه مفاهیم جالبی دارد. ماجرای یک رییس سواستفاده گر از جایگاهش را کاملا بهشیوهای نو و جالب به تصویر میکشد. درواقع این هم یک فیلم در راستای جنبش METOO است اما کاملا متفاوت. زنان در آن ظلممیکنند و همزمان مظلوم واقع میشوند. فیلم به خوبی نشان میدهد که سواستفاده از جایگاه ربطی به مرد بودن ندارد و خاصیت جایگاهاست که آدمی را به فساد میکشاند. من خودم بعد از اینکه فهمیدم داستان ساختگیست و زاییده ذهن نویسنده است بیشتر از آنخوشم آمد. تا اواسط فیلم که فکر میکردم یک بیوگرافی از شخصیتی واقعیست خیلی دوستش نداشتم.
به طور کلی؛ وقتی فیلمی در اکثر جشنوارهها و مراسم اهدای جوایز نامزد بهترین اثر میشود حتما باید تماشایش کرد اما دیدنش فقط بهآن دسته از فیلم بینهایی توصیه میشود که میخواهند همه فیلمهای مهم سال را ببینند. برای بقیه جذاب نخواهد بود.
|هفت از ده|
اولین نفری باشید که نظر می دهد.