میگویند تاریخ دوبار تکرار میشود؛ یکبار بهصورت تراژدی و یکبار هم بهصورت کمدی. پرسپولیسیها تا همین چند روز پیش داشتند اتفاقات فصل گذشته رئالمادرید را موبهمو تکرار میکردند.
خرداد سال گذشته وقتی زینالدین زیدان برای سومین سال پیاپی رئالمادرید را قهرمان لیگ قهرمانان کرد، هواداران رئال در آسمانها سیر میکردند. تیم آنها شاید بازیهای لیگ را میباخت اما در مهمترین مسابقات فصل پیروز از زمین خارج میشد. چند روز بعد اما دنیا برای آنها جهنم شد. زیدان و پرز، رییس باشگاه به مشکل خوردند. زیدان از رئال کناره گرفت و طرفداران سفیدهای مادریدی رخت سیاه بر تن کردند. پرز که یکی از کارکشتهترین مدیران دنیای فوتبال است، اعتقاد داشت رئال بدون زیدان خم به ابرو نمیآورد. او قبل از شروع جامجهانی با لوپتگی، سرمربی تیم ملی اسپانیا وارد مذاکره شد. ماتادورها با لوپتگی در بازیهای دوستانه نتایج درخشانی گرفته بودند و همهچیز برای یک توفان اسپانیایی در روسیه آماده بود، اما فدراسیون فوتبال اسپانیا وقتی خبر توافق رئال با سرمربی تیم ملیاش منتشر شد او را اخراج کرد. بعد از این اتفاق نه اسپانیا روی خوش دید و نه رئال. در مادرید بعضیها اعتقاد داشتند «کارما» باعث شده رئال نتیجه نگیرد؛ پرز کاری غیراخلاقی کرده، یک تیم را بههم ریخته پس حقش است که بحران را تجربه کند. رئال بهواقع ۱۲ ماه بحرانی را سپری کرده. حتی بعد از بازگشت زیدان هم این تیم، رئالمادرید سابق نشد. پرز حالا تن به خواستههای زیدان داده تا تابستان امسال تیم بر اساس نظر سرمربی بسته شود و نه دیدگاههای تجاری شخص خودش.
۱۲ماه بعد از هتتریک رئال در لیگ قهرمانان، باشگاه پرسپولیس هم برای سومینبار پشت سر هم لیگ برتر را با برانکو ایوانکوویچ برد. وقتی بودیمیر در جم برای پرسپولیس گل زد، هواداران این باشگاه سر از پا نمیشناختند. تیمشان کاری کمنظیر کرده بود و دوباره -بخوانید سهباره- قهرمان لیگ شده بود، اما چند روز بعد دنیا برای آنها تار شد. برانکو از پرسپولیس جدا شد و ایرج عرب ماند و انتظارات هواداران. حالا بعد از دو هفته از جدایی برانکو، دیگر مهم نیست چه کسی در این بین مقصر بوده. هرچه بوده تمام شده و مدافع عنوان قهرمانی لیگ برتر باید با سرمربی جدید به کار خودش ادامه دهد. حالا نقش مدیران تیم بیشتر مشخص میشود. اسلاف ایرج عرب خوششانس بودند که در زمانی مدیریت کردند که برانکو داشت پرسپولیس را قهرمان میکرد و کاستیها دیده نمیشد. مدیر باشگاه پرسپولیس که از نگاه هواداران -درست یا غلط- مقصر اصلی جدایی برانکو است، بعد از رفتن او تصمیماتی گرفته که طرفداران را بیشتر از گذشته ناامید کرده. اگر در مادرید، پرز نتوانست زیدان را نگه دارد و حتی رونالدو را از دست داد، دستکم طراز اقتصادی باشگاه را مثل همیشه مثبت نگه داشت و درآمدهای زیادی را به حساب باشگاه ریخت. در تهران اما مشخص نیست خروجی تصمیمات هیات مدیره باشگاه پرسپولیس چیست. هنوز مشخص نیست گزینه اصلی مدنظر باشگاه کیست. ایرج عرب در تصمیمی که خیلیها آن را غیراخلاقی میدانستند چند روزی را صرف مذاکره با سرمربی تیم پدیده کرد؛ درست کاری که پرز با سرمربی تیم ملی اسپانیا کرده بود. مخالفت مالک پدیده و قرارداد سفت و محکم آنها با یحیی باعث شد این اتفاق در لیگ برتر ایران رخ ندهد، اما ماجرای اصلی این است که بالاخره سرمربی قهرمان فصل گذشته کیست؟ اصلا فلسفه این باشگاه بزرگ برای مذاکره با مربیان داخلی و خارجی چیست؟ بهدنبال چه فلسفه مربیگری هستند؟ چطور میشود از یحیی ایرانی به کاررای ایتالیایی شیفت میکنند و بعد اسم چاچیج کروات رو میشود. حالا هم که خبر آمده کالدرون آرژانتینی گزینه اصلی است. تازه بگذریم که در این بین افراد دیگری همچون الکساندر نوری هم اسمشان مطرح شده است. شباهت این گزینهها به همدیگر چیست؟ فقط اینکه مدرک مربیگری دارند؟
آیا پرسپولیس کمیته فنی مخفیانهای دارد که ایرج عرب در حال بستن قرارداد با بازیکنان جدید است؟ بر اساس چه ایدهای فرشاد احمدزاده به تیم برگشته؟ قرار است از پیوستن او به پرسپولیس درآمدزایی شود؟ پیراهنهایش فروش برود؟ هواداران خشنود شوند؟ نقطه ضعف ترکیب تیم برطرف شود؟ به ضرس قاطع باید بگوییم آمدن او به پرسپولیس هیچکدام از این موارد را پاسخ نمیگوید.
هیات مدیره باشگاه پرسپولیس انگار فقط میخواهد یک مربی جذب کند که صداها را بخواباند، بازیکنانی بخرد که لیستاش را پر کند و پولهایی خرج کند که بودجهاش هزینه شود. هدف و برنامه این باشگاه چیست؟ از سرمربی جدید چه چیزی میخواهند؟ اصلا کسی در این باشگاه پاسخی برای این سوالها دارد؟
تاریخ در باشگاه پرسپولیس در حال تکرار است اما نه بهصورت کامل. اینبار حتی قرار نیست کمدی هم شکل بگیرد. انگار قرار است هواداران پرسپولیس در این روزها چیزی شبیه به تئاتر «در انتظار گودو» ساموئل بکت را تجربه کنند؛ انتظار برای چیزی که قرار نیست رخ بدهد!
اولین نفری باشید که نظر می دهد.