چند هفته پیش بحثی در تلویزیون پیش آمد در مورد اینکه مربیان موفق را با تعداد جامهایشان نمیسنجند. شاید مصداق بحث اشتباه بود ولی در کل من از آنهایی هستم که موافق ایده کلی این حرف در مورد مربیان «بزرگ» هستم. در لذتفوتبال هم بارها گفتم که شاید مثلا اگر بخواهید یورگن کلوپ را از لحاظ تعداد جام با مربیان دیگر مقایسه کنید از خیلیهای دیگر پایینتر باشد. مگر چند لیگ برتر برده؟(فقط یکبار) خب رانیری هم این تعداد جام را در معتبرترین لیگ باشگاهی برده. تازه با یک باشگاه بسیار بسیار کوچکتر. ولی چیزی که کلوپ را کلوپ کرده٬ تعداد جامهایش نیست. فلسفه مربیگری و نوآوریاش است.
حالا این نکته را بنظرم در عالم سینما راحتتر میشود به بحث گذاشت. کریستوفر نولان امروز اولین اسکار زندگیاش را گرفت. من خودم تا حالا به این توجه نکرده بودم که نولان اسکار ندارد. اصلا مگر مهم بود؟ او بدون شک یکی از مهمترین کارگردانهای عصرماست. همیشه در مورد فیلمهایش صحبت شده و تاثیرگذار بوده. آیا اگر امسال اسکار را برای اوپنهایمر-که فیلم خوبیست ولی بهترین فیلم او نیست- نمیبرد مثلا نمیشد از او به عنوان یکی از کارگردانهای بزرگ تاریخ اسم برد؟ آیا مثلا فیلم اینتراستلار که بنظر من یکی از بهترین فیلمهای چند دهه اخیر است و حتی نامزد اسکار نشده٬ فیلم مهم و خوبی نیست؟
همیشه مولف بودن٬ فلسفه داشتن٬ حرف تازه زدن از افتخارات کسب شده مهمتر است. برای آدمهای متوسط البته که میزان پول داخل حسابشان٬ مدارک دانشگاهیشان و جوایز بعضا فاقد اهمیتشان مهمتر است. با آنها خود را میسنجند و جایگاهشان را در جامعه تعیین میکنند. ولی برای تاریخسازها ابدا این چیزها مهم نیست و خدا رو شکر هنوز که هنوزه نمیشود با این چیزها تاریخ را تغییر داد یا دستکم در دل آن جای گرفت.
اولین نفری باشید که نظر می دهد.