درباره فیلم ارواح اینشراین که دل منتقدین را برده!

«ارواح اینشراین» یکی از فیلم‌های پر سر و صدای امسال است. فیلمی درام که می‌گویند جوایز زیادی می‌برد. منتقدین دوستش دارند اما بنظر من آنقدرها هم که می‌گویند خوب نیست و هیاهو درباره آن بیش از چیزی است که خود اثر به شما هدیه می‌کند.

ماجرا در یک روستای کوچک می‌گذرد که مناظر زیبایی دارد و همین صحنه‌های چشم‌نواز برای خیلی‌ها مفرح است. داستان اما آنطورکه باید و شاید گرم نمی‌شود. نمی‌گویم شکل نمی‌گیرد اتفاقا شکل می‌گیرد. مفهوم جالبی را هم دنبال می‌کند. در رابطه با دوستی باآدم‌های سطحی حرف‌های جالبی می‌زند. اصل درام در کشاکش این می‌گذرد که یک دوستی به دلیل سطحی بودن یکی از طرفین در حالا تمام است و حالا این پایان می‌تواند بوی خشونت و انتقام به خودش بگیرد.

فیلم در جزییات فوق‌العاده است. تصویر خوب، موسیقی خوب، بازیگران خوب، همه چیز در سطح عالی است و احتمالا همین منتقدین را به‌وجد آورده ولی کلیت فیلم برای یک بیننده معمولی مثل من شورانگیز نیست. یک درام حماسی یا به یادماندنی که بخواهم به کسی پیشنهادش کنم که اگر نبیند نصف عمرش بر فناست. نمی‌دانم شاید هم اگر انقدر ریتم کندی نداشت و تدوین سریع‌تری می‌شد، بیشتر دوستش می‌داشتم.

حدس می‌زنم کالین فارل برای بازی در این فیلم جوایز زیادی بگیرد. به معنای واقعی خوب بازی کرد و البته لهجه ایرلندی را به تمیزترینشکل ممکن ادا می‌کند. بقیه بازیگران هم واقعا خوب بازی می‌کنند. ولی خب بعضی از واکنش‌های آنها آنطور که باید برای شما منطقینیست که این ناشی از فیمنامه و کارگردان است.

این نکته را هم بد نیست بدانید که Banshee در افسانه‌های اسکاتلندی به معنای روح زنی است که خبر مرگ را می‌دهد و خب کسانیکه فیلم را ببینند متوجه می‌شوند که بنشی فیلم چه کسی‌ست و اساسا چطور روح مرگ در فیلم پرسه می‌زند.

به طور کلی؛ ارواح اینشراین یا The Banshees of Inisherin فیلم خوبی‌ست اما نه آنقدر که در موردش می‌گویند. اگر اهل درام هستید حتما تماشایش کنید. اگر فیلم‌بین هستید از آن نگذرید؛ بالاخره یکی از فیلم‌های مهم سال است.

 

پ.ن: این متن قبل از مراسم گلدن گلوب نوشت شده بود.

اولین نفری باشید که نظر می دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *