رونالدو دیگر فوتبالیست نیست؛ یک ماشین تبلیغ است!

اخیراً صحبت‌هایی درباره قرارداد کوتاه‌مدت رونالدو برای بازی در جام جهانی باشگاه‌ها مطرح بود، رقابتی که به نظر برای او ایده‌آل می‌آمد: کاملاً متمرکز بر قدرت سلبریتی، شهرت اینفلوئنسری و کمبود دوندگی. از نظر سیاسی و تجاری، هیچ دلیلی برای عدم وقوع این موضوع وجود نداشت. اما می‌توان نتیجه گرفت که در حالی که بسیاری از باشگاه‌ها به درخشش او علاقه‌مند بودند، هیچ‌کدام حاضر نشدند هزینه لازم را بپردازند تا کل سیستم خود را حول یک مهاجم ۴۰ ساله بازسازی کنند که آخرین اندوخته‌های سرعتش را احتمالاً در سال ۲۰۱۷ از دست داده بود.

 

اما امروزه، آنچه رونالدو روی زمین فوتبال می‌تواند انجام دهد، تنها کسری از جذابیت کلی اوست. در عصری که قدرت در قالب نفوذ در شبکه‌های اجتماعی بازتعریف می‌شود، جایی که اقتصاد توجه و اقتصاد واقعی به سرعت در حال یکی شدن هستند، این واقعیت که رونالدو پرطرفدارترین فرد در اینستاگرام است—و سومین فرد پرطرفدار در پلتفرم X بعد از ایلان ماسک و باراک اوباما—اهمیت دارد. به نوعی، شهرت رونالدو او را به یک دولت-شهر تک‌نفره تبدیل کرده است، یک اینفلوئنسر در درجه اول و یک ورزشکار در درجه دوم، که گل‌ها و پاس‌گل‌هایش کاملاً در حاشیه تعداد بازدیدهایی است که می‌تواند جذب کند.

 

آنچه در اینجا داریم، در اصل، بازتعریف ورزشکار حرفه‌ای به‌عنوان نوعی خدای سرمایه‌دار است که می‌تواند واقعیت‌های کاملاً جدیدی را حول خود خلق کند. واقعیتی که در آن جام جهانی ۲۰۳۴ در عربستان «زیباترین جام جهانی تاریخ» خواهد بود، یا جایی که لیگ حرفه‌ای عربستان «یکی از پنج لیگ برتر جهان» است، همان‌طور که او اخیراً ادعا کرد: «این لیگ بسیار رقابتی است و کسانی که این را نمی‌دانند، صرفاً اینجا بازی نکرده‌اند.» اساساً، این ادعا به هیچ معیاری درست نیست: اپتا لیگ حرفه‌ای عربستان را در رتبه ۲۹ جهان قرار داده است. و البته طبق معیار خود او، رونالدو باید در تمام لیگ‌های دیگر بازی کرده باشد تا بتواند ارزیابی منطقی ارائه دهد. اما وقتی ۶۵۹ میلیون دنبال‌کننده در اینستاگرام داری، شاید هرچه بگویی صرفاً با گفتنش به حقیقت تبدیل شود.

این به این معنا نیست که فوتبال بی‌اهمیت است. فوتبال هنوز بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت رونالدو است، هرچند حالا بیشتر به‌عنوان مکملی برای قدرتش تا منشأ آن. رونالدو همچنان فوتبال بازی می‌کند، همان‌طور که دونالد ترامپ گلف بازی می‌کند: به‌عنوان بخشی از یک فرقه شخصیتی گسترده‌تر، چیزی برای عکاسی، محتوایی برای شبکه‌های اجتماعی. یک تمرین برندسازی که کاملاً از زمینه یا قضاوت عینی جدا شده، همراه با اعداد دستکاری‌شده و گروهی از دنبال‌کنندگان مطیع که دست می‌زنند. همین‌طور تمرکز مداوم بر فیزیک بدنی‌اش، جایگاه رونالدو به‌عنوان نوعی «ابرمرد»، فردی متعالی، یک فرم برتر زیستی، هرچند هنوز توانایی بی‌نقص در زدن ضربات آزاد مستقیم به بازیکنان حاضر دیوار دفاعی را حفظ کرده است.

 

بنابراین، النصر (و تا حدی تیم ملی پرتغال) دیگر برای رونالدو فوتبالیست هزینه نمی‌کند. آنچه آن‌ها می‌خرند، رونالدو رهبر معنوی، ماشین جلب توجه، عضلات شکم، و نفوذ نرم است. آن‌ها جایی در شبکه او می‌خرند، فرصتی برای اینکه یکی از معروف‌ترین مردان جهان خواسته‌هایشان را اجرا کند. شاید بهتر باشد قرارداد جدید او را نوعی معامله تجاری تصور کنیم، اتحادی استراتژیک بین دو رژیم فرصت‌طلب که از قدرت خود سرمست‌اند و دیدگاه‌های اجتماعی‌شان تا حد زیادی هم‌راستا است.

 

رونالدو چندی پیش با افتخار اعلام کرد: «من متعلق به عربستان سعودی هستم.» بسیاری از ستارگان ورزش در رشته‌های مختلف فریب ریال سعودی را خورده‌اند و این روند ادامه خواهد داشت. اما تفاوت نگرشی بین گرفتن پول یک دولت یاغی و تبلیغ فعالانه برای آن‌ها در گسترده‌ترین صحنه ممکن وجود دارد. سال‌هاست که از سرمایه‌گذاری عربستان به‌عنوان نوعی معضل اخلاقی صحبت می‌کنیم، تعادلی ظریف بین انگیزه‌های مالی، نگرانی‌های شهرت و حقوق بشر. برای رونالدو، کاملاً واضح است که چنین معضلی وجود ندارد.

 

متنی که خواندید بخشی از مقاله جاناتان لیو در روزنامه گاردین بود که آنرا خلاصه کردم.

اولین نفری باشید که نظر می دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *