این خطوط را در یکی از صندلیهای نوکمپ، چند دقیقه پیش از بازی آرژانتین-بلژیک، افتتاحیه جام جهانی ۱۹۸۲ اسپانیا، مینویسم. نشانهها مثبت هستند: خورشیدی درخشان، جمعیتی چشمگیر و رنگارنگ پر از پرچمهای اسپانیایی، کاتالانی، آرژانتینی و چند پرچم بلژیکی که در اهتزازند، آتشبازیهای پر سر و صدا، فضایی جشنگونه و تشویق برای نمایشهای رقص و ژیمناستیک که گرمکننده بازی هستند.
این جهانی بسیار جذابتر از دنیایی است که بیرون، پشت سکوهای نوکمپ باقی مانده است. این جهانی بدون جنگ است، مانند جنگهایی که در اقیانوس اطلس جنوبی و لبنان جریان دارند، جنگهایی که جام جهانی آنها را در ذهن میلیونها هوادار در سراسر جهان به جایگاه دوم تنزل داده است؛ آنها، مانند ما که در سکوها هستیم، در دو ساعت آینده به هیچ چیز جز پاسها و شوتهای ۲۲ بازیکن آرژانتینی و بلژیکی که تورنمنت را افتتاح میکنند، فکر نخواهند کرد.

فوتبال شاید به سادگی چیزی را به مردم ارائه میدهد که بهندرت میتوانند داشته باشند: فرصتی برای تفریح، لذت بردن، هیجانزده شدن، احساس برخی احساسات بسیار قوی که نزدگی روزمره بهندرت به آنها ارائه میدهد.
خواستن تفریح، لذت بردن، خوش گذراندن، آرزویی کاملاً مشروع است؛ حقی به همان اندازه معتبر که میل به خوردن و کار کردن. به دلایل متعدد و بدون شک پیچیده، فوتبال در جهان امروز این نقش را با موفقیت بیشتری نسبت به هر ورزش دیگری بر عهده گرفته است.
ورزش، برای کسانی که از آن لذت میبرند، عشق به فرم است، نمایشی که فراتر از جسم، حس و احساس لحظهای نمیرود؛ نمایشی که برخلاف یک کتاب یا نمایشنامه، بهندرت اثری در حافظه به جا میگذارد و دانش را غنی یا فقیر نمیکند.
این جذابیت آن است: هیجانانگیز و تهی است. به همین دلیل، افراد باهوش و غیرباهوش، بافرهنگ و بیفرهنگ میتوانند بهطور برابر از فوتبال لذت ببرند. اما حالا کافی است. پادشاه]اسپانیا[ آمده است. تیمها به زمین آمدهاند. جام جهانی رسماً افتتاح شده است. بازی شروع شده است. دیگر بس است نوشتن. بیایید کمی لذت ببریم.
- خلاصهای از گزارش مرد دوست داشتنی ادبیات آمریکای جنوبی؛ ماریو بارگاس یوسای بزرگ که امروز در فانی را وداع گفت. او با کلمات جادو میکرد. رمانهای مهمی نوشت، جایزه نوبل ادبیات را برد، روزنامهنگاری میکرد و همیشه مقالات تاملبرانگیزی مینوشت و البته عاشق فوتبال بود و به عنوان روزنامهنگار جام جهانی ۱۹۸۲ اسپانیا را برای روزنامه الپاییس اسپانیا پوشش داد. رمانهای «سور بز» و «روزگار سخت» او را بسیار دوست داشتم و چند وقت پیش دومی را در استوریهای اینستاگرامم معرفی کردم.

اولین نفری باشید که نظر می دهد.