ایتالیا انگار نمیخواهد دست از عادت دیرینه خود بردارد. آنها به ندرت جام یا مسابقاتی را با قدرت شروع میکنند و لیگ ملتهای فوتبال اروپا در فصل ۲۱-۲۰۲۰ هم مستنثی از این قاعده نبود.
فوتبال ایتالیا در ۱۲ ماه منتهی به این بازیها، روزهای خوبی را سپری کرده بود. لیگ سریآ به جذابترین حالت خود در ۲ سال گذشته برگشته و وجود تیمهایی مثل آتالانتا آن را تماشاییتر از همیشه کرده. نتایج درخشان آتزوری در مسابقات انتخابی یورو ۲۰۲۰ که سال گذشته برگزار شد و منجر به ۱۰ پیروزی در ۱۰ بازی شد هم همه را امیدوار کرده بود. ایتالیا در ۱۰ بازی انتخابی ۳۷ گل زده بود تا آمار ۳/۷ گل در هر بازی را ثبت کند. مهمترین نکته تا قبل از بازی با بوسنی و هرزگووین در لیگ ملتها این بود که ایتالیای مانچینی همین تیم را سال گذشته دو بار برده بود. ۲-۱ در تورین و ۳-۰ در بوسنی. همه چیز آماده بود تا یک برد شیرین دیگر برای لاجوردیپوشان ثبت شود اما عملکرد تیم حتی از نتیجه تساوی ۱-۱ که ثبت شد هم بدتر بود. به قول ایتالیاییها «آتزوری در بازی اول مثل اسپاگتی بود که خیلی زود از آبجوش بیرون کشیده شده بود و سفت و خام بود.»
ایتالیا در بازی اول فرم خود را نداشت و قاعدتاً مانچینی میتواند به این استناد کند که تیم اصلیاش را در اختیار نداشته. و برخی را هم به دلیل فشرده بودن بازیها و اهمیت بازی دیشب برابر هلند به بازی نفرستاده. واقعیت این است که تا حدودی میتوان به او حق داد.
مانچینی در بازی اول نه وراتی را داشت و نه جورجینیو. وراتی به دلیل خستگی به خاطر حضور پاریسنژرمن در فینال لیگ قهرمانان و جورجینیو به خاطر دیر اضافه شدن به اردوی تیم.
نتیجه این غیبت از دست رفتن مرکز زمین برای ایتالیا بود. آنها دیگر نتوانستند آن تیکیتاکای مخصوص مانچینی را به نمایش بگذارند و با اینکه استفانو سنسی تک گل آتزوری در این بازی را زد اما هرگز نتوانست جانشین مناسبی برای وراتی در مرکز زمین باشد.
تمام چیزی که از ایتالیا برای نزدیک شدن به دروازه بوسنی دیده میشد، فشار از سمت چپ بود. جایی که لورنزو اینسینه بازی میکرد و انصافاً نمایش خوبی داشت اما این فشار برای پیروزی کافی نبود. سمت راست ایتالیا با حضور فدریکو کیهزا عملاً کارایی نداشت و بلوتی هم به طور مناسبی تغذیه نشد تا خودی نشان دهد. حتی وقتی در نیمه دوم چیرو ایموبیله هم به میدان فرستاده شد، باز هم نتوانست تغییری به وجود بیاورد؛ چون یک مهاجم هر چقدر هم که گلزن باشد باید تغذیه شود و اگر توپ خوب به او نرسد، عملاً بیاثر میشود.
ایتالیای بعد از کرونا در بازی اول نشانی از آن تیم باصلابت در فاز هجومی نداشت. البته که نبود بازیکنان اصلی تأثیرگذار بود اما مهمتر از همه چیزی که از تماشای بازی به ذهن متبادر میشد، بیخیالی ایتالیاییها بود. آنها گرچه این بازیها رسمی هستند اما در بازی اول به چشم یک بازی تدارکاتی به آن نگاه کردند. مانچینی حتی از ستارههای در اختیارش هم به خوبی استفاده نکرد و آنقدر کار را راحت گرفته بود که بعد از بازی گفت دلیل بازی نکردن کیهلینی در مقابل بوسنی این بود که قبل از بازی عینکش را نزده و متوجه نشده دستیارش در لیست یازده نفره، نام آچربی را به جای مدافع یوونتوس نوشته! مانچینی بهتر است بازی با بوسنی را یکبار دیگر تماشا کند تا متوجه تاکتیکهای هجومی بیاثر تیمش شود. البته او باید این کار را با عینکش انجام دهد!
کاری که دیشب در بازی با هلند انجام داد. بازگشت جورجینیو به مرکز زمین یعنی ایجاد مرکز ثقلی کارا در میانه زمین برای آتزوری. چیرو ایموبیله و زانیولو در کنار اینسینیه بازی را در فار هجومی آغاز کردند و ایموبیله با اینکه گل نزد اما فوقالعاده بود و سانتر با دقت او بود که ایتالیا را به گل اول رساند.
ایتالیا در فاز دفاعی هم کم اشتباه بود و به غیر از دقایق پایانه که حسابی تحت فشار قرار گرفت، نگذاشت هلندیها به دروازه دوناروما نزدیک شوند. نکته خوب در سمت چپ تیم هم بازی موثر اسپیناتزولا بود. او میتواند دفاع چپ ایتالیا را در سالهای بعد بیمه کند.
اولین نفری باشید که نظر می دهد.