در دورانی که فوتبال مدرن شده و همهچیز ماشینی، کوارتسخلیا و هنرش بیشتر به چشم میآیند. او مجموعهای نادر از مهارتها و استعدادهای جسمانی را دارد که در کمتر کسی دیده میشود. حتی تیپ و قیافهاش هم قدیمی است. یک جذابیت نوستالوژیک دارد. انگار در زمان سفر کرده و از گذشته میآید.
شکل حرکت کردنش در زمین کاملا منحصر به فرد است. خودش تندبادی در زمین ایجاد میکند و بعد دور گرانشی که ایجاد کرده میچرخد و یا به طور ناگهانی متوقف میشود. او در کهکشان خودش سیر میکند.
امروز در گاردین خواندم «اینکه هنوز به فوتبالیستهای مدرن «بازیکن» میگویند، عجیب بنظر میرسد و گاهی تناقض دارد. بازی کردن چیزهایی مثل شادی، خلاقیت و آزادی عمل را در ذهن تداعی میکند ولی فوتبالیستهای عصر حاضر اینکار را نمیکنند. آنها «بازی» نمیکنند و بیشتر شبیه واحدهای صنعتی «کار» میکنند. اما کواراتسخلیا بازی میکند. او لحظات را خلق میکند، الگوهای خودش را روی توپ میسازد. قدرت این تیم پاریسنژرمن در این است که -مانند دزیره دوئه در جناح دیگر- به او اجازه داده میشود این کار را در یکی از ساختارمندترین و سختکوشترین تیمهای دهه گذشته انجام دهد.»
پاریسنژرمن هیچ شباهتی به دورانی که مثلا اونای امری در آن کار میکرد ندارد. دیگر یک باشگاه سلبریتی زده نیست. شبیه یک مهمانی پر زرق و برق نیست. باشگاهی است که روح دارد و تماشایش لذتبخش است و قاعدتا هسته اصلی این تغییر و این آزادی عمل به ستارههایی مثل کوارتسخلیا، مردی است به نام لوییز انریکه.
اولین نفری باشید که نظر می دهد.