«فیبلمنها» یا آنطور که در ایران جا افتاده «خانواده فیبلمن»، یکی از بهترین فیلمهای یک سال اخیر است. زندگینامه استیون اسپیلبرگ، کارگردان معروف هالیوود هست و نیست! به قول خیلیها نیمهبیوگرافیست. اسپیلبرگ سعی کرده در بین واقعیت و تخیل در حرکت باشد. خودش گفته برای دراماتیکتر شدن اثر، چیزهایی به آن اضافه کرده. به همین خاطر است که اسم فیلم خانواده اسپیلبرگ نیست.
در جایی از فیلم شخصیت نوجوان داستان که درواقع اسپیلبرگ است از رازی خبردار میشود و به مادرش قول میدهد این راز بین آنها بماند. اما حالا بعد از سالها اسپیلبرگ تصمیم گرفته این راز را به همه مردم دنیا بگوید! این فقط یکی از شوخیهای او در این فیلم است. فیبلمنها سرشار از طنازیهای تماشاییاست.
هسته اصلی فیلم در مورد این است که اسپیلبرگ چطور عاشق سینما شد. او با همین قدرت سینماست که پی به راز خانوادگیشان میبرد و جالب اینجاست که خودش اخیرا در مصاحبهای گفته: «چیزی که برای من عجیب است این بود که حقیقتی را که چشمانم به من میگفت را باور نمیکردم. من فقط آنچه را که فیلم به من میگفت باور کردم و این برای من درباره خیلی چیزها تبدیل به یک حقیقت شد.» فیلم به خوبی قدرت سینما را نشان میدهد اما فقط درباره این موضوع نیست. «خانواده فیبلمن» تاثیر از همگسیختگی والدین بر فرزندان را به بهترین نحو ممکن نشان میدهد.
اسپیلبرگ در این فیلم هیچ شخصیت سیاهی قرار نداده. همه شخصیتها خاکستری هستند. به قول خودش: « نمیخواستم با این فیلم به کسی صدمه بزنم. هیچ شخصیت شروری در آن وجود ندارد. صرفا فقط انتخابهایی وجود دارد و ما بخاطر این انتخابها آدمهایی شروری نیستیم.»
بهطور کلی؛ فیلم بسیار خوبیست. روان،گیرا، شوخطبع. تصاویر خوب و خیلی چیزهای دیگر. از دستش ندهید.
اولین نفری باشید که نظر می دهد.