زنگ زد و خیلی سریع رفت سر اصل مطلب: «رسول کجایی؟»
تلفنش غیرمنتظره بود؛ چون همدیگه رو سالی چندبار خونه آشناها میدیدیم ولی هیچوقت تماس مستقیم نداشتیم.
گفتم: «رستوران. دارم شام میخورم»
– «کدوم رستوان؟»
اسم رستوران که بنظر خودم معروف نبود رو گفتم. گفت «ئه همین که تو آپاداناست؟ خب پس خوبه نزدیکه. پاشو بیا اینجا.»
گفتم «جان؟ کجا؟»
– «اومدم خونه اقوام نامزدم. بحث فوتبال شده و بعد رسیده به تو. خیلی دوستت دارن. از وقتی فهمیدم میشناسمت دوست دارن ببیننت.»
درخواست عجیبی بود ولی از طرفی اولین باری هم بود که یه چیزی ازم میخواست و ضمنا چندباری هم نامزدش رو دیده بودم و سختم بود بهشون بگم نه. اصرارشون هم زیاد بود و واقعیت خونه میزبان هم نزدیک رستوران. در نتیجه تو رودربایستی موندم و گفتم: «باشه پس برای صرف چای مزاحمتون میشم.»
میزبان واقعا لطف داشت. سنگ تموم در پذیرایی گذاشت و البته واقعا خانواده گرمی بودن. بعد از پر کردن میز داخل حیاط از تنقلات تابستانی گفت: «خیلی حال میکنم وقتی در مورد بورکینافاسو صحبت میکنی. من عاشق بورکینافاسوئم. همه بازیهاش رو میبینم. عاشق اینم شبکه شما بازیهاشون رو پخش کنه. خیلی قشنگ در مورد تیممون صحبت میکنی.»
خوشحال شدم که انقدر با جزییات برنامه رو میبینه و از لطفش شرمنده شدم. یه بورکینافاسویی واقعی بود. همه بازیها رو دنبال میکرد و شناخت خوبی از نحوه وضعیت فنی تیم در این سالها داشت.
چند دقیقه بعد ازم پرسید: «خودت از کی بورکینافاسویی شدی؟»
گفتم: «راستش من اصلا طرفدار بورکینافاسو نیستم. اتفاقات طرفدار رقیب بورکینافاسوئم.»
– شوخی نکن.
– بخدا.
– مگه میشه؟ پس چرا این همه خوب میگی از بورکینافاسو؟ چرا اون سال قهرمان شدیم این جمله رو گفتی؟ چرا هفته پیش بردیم اونطوری با حرارت ازمون حرف زدی؟
– خب وقتی خوبید، وقتی میبرید و قهرمان میشید چی بگم؟ بروکینافاسو و کنیا نداره. هرکی خوب باشه خوبش رو میگم دیگه.
– آخه خیلیها قشنگ معلومه وقتی بورکینافاسو میبره کفری میشن. تو اینجوری نیستی. اصلا نمیتونم باور کنم طرفدار بورکینافاسو نباشی.
تعجب میزبان همینطوری ادامه داشت. حتی موقع خداحافظی، وقتی مثل همه ایرانیهای مهموننواز تا دم در کوچه اومد بدرقه، آخرین جملهاش این بود: «حالا جدا بورکینافاسویی نیستی؟»
پ.ن: قاعدتا اون شب در مورد بورکینافاسو صحبت نکردیم. در مورد یک باشگاه محبوب اروپایی صحبت کردیم که برای انحراف افکار عمومی جهت پی نبردن به امیال شخصیم، اسمش رو تغییر دادم.
اولین نفری باشید که نظر می دهد.