حرمت سرمربی‌گری تیم ملی ما و تیم ملی آنها

زمستان سال ۲۰۰۶ برای اسون‌گوران اریکسون حسابی سخت بود. بدترین خاطره او در ژانویه همان سال رخ داد. روزنامه اخبار جهان، پرفروش‌ترین روزنامه انگلستان که بعدها بسته شد، در آن سال موفق به یک مچ‌گیری اساسی از سرمربی تیم ملی انگلیس یعنی اریکسون شده بود و همه چیز داشت برای مرد سوئدی، جهنمی پیش می‌رفت.

ماجر محمود، خبرنگار اخبار جهان در پوشش یک شیخ عرب به اریکسون نزدیک شده بود و سرمربی تیم ملی انگلیس ۶ ماه مانده به جام‌جهانی ۲۰۰۶ با او برای آینده‌اش نقشه کشیده بود. قرار بود محمود که بعدها به فیک‌شیخ مشهور شد، به پیشنهاد اریکسون باشگاه استون ویلا را بخرد و با عقد قراردادی ۳ ساله به ارزش ۱۵ میلیون پوند، اریکسون را سرمربی تیم کند. آن موقع‌ها هنوز پای شیخ‌های خلیج فارس به فوتبال انگلستان باز نشده بود و این می‌توانست اولین حضور یک عرب در فوتبال جزیره باشد. اما اوضاع برای پیرمرد سوئدی به بدترین نحو ممکن پیش رفت. تمام مکالمات او با شیخ عرب در روزنامه اخبار جهان منتشر شد. تمام حرف‌هایش. فردای آن روز اریکسون مجبور شد در جلسه اضطراری فدراسیون فوتبال شرکت کند. او به بازیکنان هم زنگ زد تا بگوید همچنان باید متحد بمانند. وکیل اریکسون اعتقاد داشت مرد سوئدی اشتباهی نکرده. چون او در تمام این مدت قول کار بعد از جام‌جهانی را به شیخ جعلی داده بود. اما روزنامه‌ها و افکار عمومی جور دیگری فکر می‌کردند. آنها می‌گفتند به جایگاه سرمربی تیم ملی انگلیس اهانت شده. اریکسون مجبور شد بارها توضیح دهد که حضور در پست سرمربی‌گری انگلیس برای او موهبتی بزرگ‌ است و ارزش آن را می‌داند. اما کار از کار گذشته بود. فدراسیون فوتبال انگلیس که در ابتدا سعی داشت با بیانیه‌هایش نشان دهد شرایط آرام است، چند روز بعد اعلام کرد با اریکسون به توافق رسیده تا به همکاری خود در پایان جام‌جهانی پایان دهند. اریکسون بعدها گفت این موضوع باعث شده بهترین کاری که تا به حال در عمرش داشته را از دست بدهد. او حتی درخواست زندان برای شیخ قلابی را داشت و می‌گفت این یک نوع کلاه‌برداری است. اما دیگر این حرف‌ها فایده‌ای نداشت. ۱۲ سال بعد، موضوعی نسبتا مشابه برای سرمربی وقت تیم ملی اسپانیا افتاد. چند روز قبل از جام‌جهانی ۲۰۱۸ لوپتگی با رئال مادرید به توافق رسید تا بعد از جام‌جهانی این تیم را هدایت کند. اینبار دیگر خبری از شیخ قلابی نبود و او واقعا با پرز، رییس باشگاه مذاکره کرده بود. واکنش فدراسیون فوتبال اسپانیا اما به این مساله دیدنی بود. آنها خیلی زود لوپتگی را از کار برکنار کردند؛ آنهم در حالی که چیزی تا شروع جام نمانده بود. با این همه انگار اوضاع در ایران کاملا متفاوت است. چندسالی است که مدام خبر توافق کی‌روش با تیم‌های مختلف می‌آید. از استرالیا و ژاپن بگیرید تا الجزایر و اخیرا کلمبیا. جالب اینجاست که این اخبار که مشخص نیست چقدر درست است، با آب و تاب خاصی از سوی رسانه‌های حامی سرمربی تیم‌ملی منتشر می‌شود. آنها معتقدند همین پیشنهادات و مذاکرات نشان می‌دهد که ما لیاقت کی‌روش را نداریم. اما هیچکس نیست که بگوید جایگاه سرمربی‌گری تیم ملی ایران حرمت دارد. مدیران و رسانه‌ها به‌جای اینکه از این مساله انتقاد کنند، آن را می‌ستایند. افکار عمومی موافق سرمربی‌ تیم‌ملی هم پیشنهادات او را با شوق فراوان توییت می‌کنند. انگار هیچکس نیست که با کی‌روش برخورد کند یا دست‌کم به او بگوید هرطور شده این مذاکرات را تکذیب کند. حتی به دروغ. حتی فقط برای حفظ ظاهر.

اولین نفری باشید که نظر می دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *