ترافیک، ترافیک، ترافیک! امان همه را بریده. آلودگی هوا، تلف شدن وقت، خورد شدن اعصاب، افزایش استهلاک ماشین و… هم که دیگر برای همه ما شهرنشین ها عادی شده. انگار هیچکس نمی تواند کاری کند. حتی خواندن افزایش مرگ و میرها بر اثر آلودگی هوا(که از تبعات ترافیک است) هم باعث نمی شود تا کک مان بگزد.
از وقتی مدرسه ها باز شده که دیگر اوضاع بدتر هم شده. ترافیک حالا روز و شب نمی شناسد. در تهران از 7 صبح تا 10 شب ترافیک بدون از نفس افتادن در جریان است. اوضاع وقتی وخیم تر می شود که بدانیم ترافیک در برخی از نقاط تهران حتی تا پاسی از شب هم در جریان است. اما چرا ترافیک تهران هیچ وقت تمام نمیشود؟ چرا این همه بزرگراه و خیابان جدید و تغییرات مهندسی خیابانها، درد بیدرمان پایتخت را افاقه نمیکند؟ پاسخ دادن به این سوال به ظاهر ساده و کوتاه، اصلا آسان نیست. در پرونده پیشرو سعی داریم زاویه جدیدی از ترافیک شهری در ایران و بویژه خیابانهای پایتخت را مورد واکاوی قرار دهیم. یک مولفه فراموش شده در مهندسی شهری که کمتر مدیری به آن توجه میکند.
هدف ما البته تنها بیان مساله و نشان دادن گستردگی دلایل ترافیک در پایتخت ایران است. درمان این پدیده خود حدیث مفصل دیگریست که به قول ادیبان، در این مقال نمیگنجد!
ترافیک؛ معضلی قدیمی
برخلاف تصور، ترافیک محصول جهان مدرن و ماشینی نیست. بر اساس برخی از گزارشها، شهرهایی مثل پاریس و لندن قبل از تسخیر خیابانها توسط ماشین هم ترافیک داشتند؛ ترافیک اسبها و درشکه سواران در خیابانهای مرکزی شهر. جالب اینجاست که آن ترافیک هم آلودگیهای خاص خودش را داشت. مثلا به این گزارش که چندی پیش منتشر شد نگاه کنید: «در اواخر سده 1800 میلادی، تقریبا تمام ترافیک شهر لندن را اسب ها تشکیل می دادند؛ یعنی حدود 11 هزار درشکه اسبی و چند هزار درشکه عمومی دوازده اسبه. تمام این اسب ها کود تولید می کردند. به طور متوسط هفت الی 15 کیلوگرم در روز. در 1894، تخمین می زدند طی پنجاه سال آینده تا ارتفاع سه متری کل خیابان های لندن را تاپاله اسب خواهد گرفت. دیگر شهرهای بزرگ مانند نیویورک نیز چنین مشکلی داشتند. اسب های شهر نیویورک روزانه یک میلیون کیلوگرم (هزار تن) تاپاله تولید می کردند که شهر را مجبور می کرد مبلغ عظیمی خرج پاکسازی آن کند.»
۲۰۰ سال پیش آلودگی ناشی از بخارهای سمی تاپالههای شهرها را آلوده میکرد و حالا دیاکسید کربن حاصل از اگزوز ماشینها. انگار شهر را برای ترافیک ساختهاند.
گرههای لعنتی
برخلاف تصور عادی و حتی رسمی از پدیده ترافیک، فقط تعداد زیاد ماشینها در خیابانی که گنجایش این همه ماشین را ندارد، باعث افزایش ترافیک نمیشود. خیلی وقتها اوضاع پیچیدهتر از این حرفهاست. حتما برای شما هم پیش آمده که نیم ساعتی در یک ترافیک اعصاب خورد کن قرار گرفته باشید و یک دفعه تمام آن ترافیک عریض و طویل تمام شده و هیچ اثری از دلیل اصلی آن همه اعصابخوردی پیدا نباشد. این پدیده اکثر اوقات برمیگردد به فرهنگ رانندگی و سبک زندگی رانندگان ایرانی. یعنی یا چند ماشین در آن جلو به هم راه نداده بودند یا تصادف کرده بودند و ماشینشان را از سر راه برنداشته بودند و یا برای آن کار دیگر ترمز گرفتهاند!
آن کار دیگر دقیقا همان موضوع پرونده ماست. یعنی ایستادن برای سوار کردن جنس مخالف که خب در ایران بیشتر ترمز کردن آقایان برای مخزنی خانومها معنی میشود.
این پدیده علتهای بیشماری دارد که قاعدتا مورد بحث ما نیستند. هرگروه فعالی در این زمینه بسته به طرز تفکرش، نسخههای مختلفی برای درمان این ماجرا دارد اما همهشان متفقالقول وجود این پدیده را قبول دارند و کتمان نمیکنند. این سالها درباره دوستیهای خیابانی زیاد نوشته شده. حتی سریالها و فیلمهایی هم در اینباره ساخته شده است اما کمتر کسی تبعات جانبی این مدل دوستیها را نشان ما داده. اینجا نمیخواهیم از افزایش آمار طلاق و عشق قبل یا بعد از ازدواج صحبت کنیم. اینجا میخواهیم از ترافیک ناشی از این پدیده صحبت کنیم. یک خانوم خوشتیپ کنار خیابان میایستد. با منظور یا بدون منظور. فرقی ندارد. یعنی برای رانندهای که در خیابانها پرسه میزند تا چنین موقعیتی را پیدا کند فرقی ندارد. بیشتر اوقات توانایی فهمیدن اینکه آن خانوم با منظور ایستاده یا بدون منظور را ندارد. پس برایش ترمز میکند. بوق میزند. اگر آن خانوم حرکت کرد با او حرکت میکند. دنده عقب میگیرد. ماشینهای پشتی هم به ناچار مجبور میشوند جهت مسیر خود را تغییر دهند. یعنی به راست منحرف میشوند و جلوی لاین بغلی میپیچند. گره ترافیکی از همینجا آغاز میشود و با اضافه شدن جوانهای دیگر به جدال برای دلبری از آن دختر، ماجرا پیچیدهتر میشود. حالا با پدیده دوبل ایستادن، از لاین چپ به راست منحرف شدن(برای اضافه شدن به سیل خواستگاری در کف خیابان) و از لاین راست به چپ منحرف شدن(برای فرار سایرین از خیل صف خواستگاری) مواجه هستیم. این پدیده یکی از مولفههای اصلی ترافیک در تهران است که کمتر در نظر گرفته میشود. اما مدیران شهری بعضا با آن آشنا هستند. سردار تیمور حسینی، رییس پلیس سابق راهور تهران در برخی از مصاحبههایش به این ماجرا اشاره کرده بود. برخی از محققان پدیده ترافیک تهران هم آن را قبول دارند. اصلا یکی از دلایل اصلی اینکه در برخی از نقاط ترافیک پیشبینی نشده بوجود میآید همین است. ۴ ۵ ماشین مدل بالا وقتی در میدان کوچکی در تهران برای خانومی ترمز کنند، میتوانند پشت سرشان ترافیکی ایجاد کنند که کل خیابان های درگیر با آن میدان را درگیر کنند. بعد هم با رفتن آن خانوم از کنار آن خیابان، به کلی دلیل ترافیک از بین میرود، آن چند ماشین حرکت میکنند و یکدفعه گره ترافیک باز میشود. بعد شما که چند دقیقهای در یک ترافیک غیرمنتظره بودید متوجه نمیشوید که چرا ماشینها در میدان به هم گره خورده بودند.
ترافیکهایی بدتر از ترافیکهای خیابانهای اصلی
این نوع ترافیک که ما اسمش را «ترافیک جنسی» گذاشتهایم، چند ویژگی دارد که آنرا از سایر ترافیکها متفاوت میکند. اول اینکه غیرمنتظره است. یعنی شما با استفاده از نقشه ترافیکی شهرداری یا گوگل نمیتوانید آنرا پیش بینی کنید. مقل ترافیک همت و ولیعصر نیست که مشخص باشد در چه ساعتی و از کجا آغاز میشود. هر معبری در هر زمانی ممکن است به این پدیده دچار شود و شما را درگیر خودش کند.
دومین ویژگیاش این است که راه حلش از دست نیروهای راهور و پلیس خارج است. یعنی مثل ترافیک خیابانهای اصلی نیست که پلیس بتواند با ایجاد محدودیتها یا تغییرات مهندسی آنرا تسهیل کند.
سومی اینکه بیشتر اوقات در خیابان های فرعی بوجود میآید. یعنی ما این پدیده را لزوما در خیابانهای اصلی و پر تردد نمی بینیم. ترافیک جنسی گستردگی بسیاری دارد.
چهارمی اینکه زمان نمیشناسد. یعنی حتی در ساعتهای پایانی شب(که اوج ایستادن کنار خیابان و ترمز کردن است) شاهد ایجاد گرههای ترافیکی به خصوص در خیابانهای شمالی شهر هستیم.
پنجمی اینکه اصولا مسوولان تصمیمگیر این مورد را در نظر نمیگیرند تا برای حل آن چارهای بجویند و این پدیده روز به روز بیشتر در شهر پراکنده میشود. کافیاست در ساعتهای پایانی شب سری به خیابانهای سعادتآباد، مطهری، بهشتی، ولیعصر بالا و… بزنید.
ترافیک، معضلی بزرگتر از آنچه فکرش را می کنیم!
همانطور که گفته شده پدیده «ترافیک جنسی» شاید منحصر به ایران باشد اما اگر آنرا کمی وسیعتر ببینیم میتواند نمونههایی جهانی داشته باشد. اگر علت انحراف ماشین ها را حواسپرتی بدانیم باید موضوع بیلبوردها را هم مطرح کنیم. بر اساس تحقیقات معتبر در کشورهای توسعهیافته، تصادفاتی که در اطرف بیلبوردهای تبلیغاتی به وقوع میپیوندند، قابل توجهند. و البته ترافیک ناشی از اینگونه ترافیکها هم همینطور. یا در مثالی دیگر از سبک زندگی باید به پدیده «دوردور» در خیابانهای مرفه شهرهای بزرگ اشاره کنیم. پدیدهای که بارها درباره آن نوشته شده و حتی پلیس بدلیل پیش بینی پذیر بودن این پدیده اقداماتی هم برای جلوگیری از آن انجام داده است. مثل مستقر کردن تیم های امنیتی در معابر اصلی دوردور و توقیف ماشینهایی که در آن معابر میچرخند.
این مطلب در شماره چهارم دوهفتهنامه «شهرنامه» منتشر شده است.
اولین نفری باشید که نظر می دهد.