جاناتون ویلسون، فوتبالنویس مشهور انگلیسی که تخصصش بررسی سیر تاریخی تاکتیک در فوتبال است و کتاب درخشان «هرم وارونه» را نوشته که چند سالی است ترجمه فارسی آن هم منتشر شده، بعد از فوت میروسلاو بلاژویچ، سرمربی اسبق ایران مقالهای درباره او نوشت که جالب بود.
ویلسون که چند باری با بلاژویچ مصاحبههای طولانی انجام داده میگوید «چیرو» عاشق حرف زدن بود. عاشق خودستایی بود: «شما واقعاً نمیتوانستید با میرسلاو بلاژویچ مصاحبه کنید. بیشتر شبیه یک قمار و یک مکالمه مبهم بود. باید منتظر میماندید تا او با حکایتهای جذابش شما را با خود همراه کند. تقریباً شیوه مربیگریاش هم همین بود.»
بلاژویچ استاد تهییچ بازیکنان بود. مثلاً اسلوان بیلیچ که حالا خودش یک مربی شناخته شده است و زمانی زیر نظر بلاژویچ در آن کرواسی درخشان جام جهانی ۱۹۹۸ بازی میکرد در مورد مربی حالا در گذشتهاش میگفت: «نمیخواهم بگویم او مربی خوبی بود یا بد. چیزی که میخواهم بگویم این است که او مربی ایدهآل ما بود. اگر کاپلو، ونگر یا فرگوسن را بالای سر ما قرار میدادید آن نتایج درخشان شکل نمیگرفت. بلاژ مثل پدر ما بود. یک مرشد واقعی.»
بعد هم با یک مثال جالب حرفش را تکمیل کرد: «مثلاً وقتی با استونی بازی داشتیم طوری در مورد آنها با ما حرف میزد که انگار با برزیل بازی داریم. هر روز در مورد قدرت آنها میگفت. اسم بازیکنانشان را نمیدانست. اسمها را روی کاغذ نوشته بود و مثلاً میگفت مدافع چپشان خیلی سریع است. خیلی خوب است. تو میدانستی آنها را نمیشناسد. میدانستی دارد اسمشان را اشتباه میگوید. میدانستی اصلاً آن بازیکن را در کل زندگیاش ندیده است اما حرفش را باور میکردید.»
شیوه بلاژ البته جواب داد. او با کرواسی در جام جهانی ۱۹۹۸ درخشید و این کشور را به همه فوتبالیها شناساند. اصلاً او بود که کرواسی را روی نقشه جهان قرار داد. شیوه کارش در ایران هم همینطور بود. مدام حرفهای جذاب میزد. رسانهها سرگرم بودند و تیم ملی یکی از بهترین دورانش را سپری کرد. گرچه نتیجه باب میل نبود و ما به جام جهانی ۲۰۰۲ نرسیدیم ولی همه از آن تیم به نیکی یاد میکنند.
او پدر معنوی بسیاری از مربیان کروات بود. اما نکته جالبی که ویلسون در مقاله اخیرش به آن اشاره کرده است ادعای بزرگ بلاژویچ درباره بوجود آوردن سیستم ۲-۵-۳ است. ویلسون در کتابش توضیح داده که این سیستم باب میل بسیاری از مربیان ایرانی که حالا دوباره در فوتبال اروپا مد شده است را کارلوس بیلاردو در دهه ۸۰ بوجود آورده. وقتی او در سال ۱۹۸۳ سرمربی آرژانتین میشود تصمیم میگیرد تیم را حول محور دیهگو مارادونا بچیند. در نتیجه از سه دفاع مرکزی استفاده میکند، ۵ هافبک و دو مهاجم که یکی از آنها مارادونا بود که کمی عقبتر بازی میکرد. شیوه در واقع ۱-۱-۵-۳ بود و خیلیها او را خالق ۲-۵-۳ میدانند.
بلاژویچ اما در یکی از مصاحبههایش با ویلسون گفته: «در سال ۱۹۸۲ همه ۲-۴-۴ بازی میکردند و من با دینامو زاگرب شیوه ۲-۵-۳ را انتخاب کردم و قهرمان کرواسی شدم. بعدها آلمانیها آن شیوه را از من برداشتند. درباره این سیستم از قبل هیچ ایدهای نداشتم. من این شیوه را بوجود آوردم چون بازیکنان متفاوتی داشتم و نیاز بود با یک سیستم دیگر بازی کنم.»
وقتی ویلسون از او میپرسد مگر کارلوس بیلاردو با آرژانتین خالق آن سیستم نیست؟ چیرو با خنده میگوید: «اون لامصب چی میدونه؟ اصلاً چه سالی این کار رو انجام داده؟»
ویلسون استنباطش از این ادعای چیرو این است: «او میدانست که دارد مزخرفات خودپسندانه میگوید و میدانست که من این را میدانم اما به نوعی، همانطور که بیلیچ پیشتر گفت، واقعاً مهم نبود. اگر بلاژویچ آن را میگفت، شما آن را باور میکردید.»
شاید هم واقعاً به طور همزمان بیلاردو در آمریکای جنوبی و بلاژویچ در اروپا سیستم ۲-۵-۳ را بوجود آوردند. کسی چه میداند. تاریخ مکتوبی که خود ویلسون برای جمعآوریاش کوشیده حق را به بیلاردو میدهد. او آرژانتین را قهرمان جام جهانی ۱۹۹۸ کرد و بعد مدعی شد ۲-۵-۳ را خودش خلق کرده و این ادعا ثبت میشد. شاید اگر بلاژ در آن جام با کرواسی (که هنوز مستقل نشده بود) حضور میداشت روایت تاریخی هم متفاوت بود.
اولین نفری باشید که نظر می دهد.