سیر تاکتیک تیم ملی در این چند هفته به صورت نمادینی وضعیت خیلی از چیزها را در دستکم در فوتبال ایران مشخص میکند. امیر قلعهنویی بازی اول را کوبنده شروع کرد و در کنفرانسها دم از تاکتیکهای پپ گورادیولایی زد. در بازی آخر اما هرآنچه مهاجم سرزن داشت را وارد زمین کرد تا بلکه یکی از ارسالهای ما گل شود. ظاهرا در تفکرات او در همچنان بر همان پاشنه ۲۰ سال پیش میگردد.
بازی ایران و قطر خیلی زود از روند طبیعی خارج شد. گل زودهنگام ما که با چاشنی شانس بدست آمد بازی را بسیار پرشور و احساسی کرد. خط هافبک دو تیم عملا از جریان بازی خارج شدند. هافبکهای آنها درواقع نگذاشتند ما خط هافبکی داشته باشیم. بازیکنان ما هم البته دوباره پراشتباه ظاهر شدند. در تمامی خطوط. آن ماجرای سینوسی که بارها در همین چند هفته نوشتم و خیلیها گفتند چقدر به این واژه گیر دادهای دوباره تکرار شد؛ بازی یک و سه و پنجم خوب و بازی دو و چهار و شش بد.
تیم ملی در نیمه دوم کمی از فشار خارج شد. تاکتیک ارسالهای مکرر هم بیاثر نبود اما برای ما نتیجهای نداشت. آنها بهترین بازیکن جام(اکرم عفیف) را داشتند که هم یک گل زیبا به ما زد و هم یک اخراجی ازمان گرفت.
این تورنومنت پر بود از شگفتی. از دور دوم مرحله گروهی این شگفتیها آغاز شد و تا شب قبل از بازی ایران – قطر هم با حذف کره ادامه داشت ولی جالب بود بازهم خیلیها میگفتند «دیگر تمام شد اول قطر را میبریم و بعد اردن…» دیگر فوتبال چطور باید به شما ثابت کند «قابل پیشبینی» نیست. امیدوارم کادر و بازیکنان تیم ملی اینگونه فکر نکرده باشند.
سطح کری در این مسابقات به بالاترین حد خود رسیده بود. حتی از رسانههای رسمی کری خوانده میشد. نمیدانم خوب است یا نه. من خودم اهل اینطور کریها نیستم. چون وقتی هی شما بگویید «اماراتی اسمع٬ سوری اسمع٬ عراقی اسمع» یک قطری پیدا میشود که «یسمع» کند. که گوش بدهد…
اولین نفری باشید که نظر می دهد.