وقتی آرتتا روز چهارشنبه برای بازی برگشت نیمهنهایی لیگ قهرمانان مقابل پاریسنژرمن به پارک دو پرنس برود نه تنها باید بزرگترین بازی دوران مربیگریاش را تجربه کند بلکه باید از نظر احساسی یک بازگشت به خانه را هم تجربه کند.
آرتتا در 15 سالگی از سنسباستین به بارسلونا رفت. به تیم دوم راه یافت ولی قربانی زمانبندی شد. لوئیس انریکه(رقیب امشب او)، پپ گواردیولا(استاد او)، فیلیپ کوکو، ایوان دلاپنیا، امانوئل پتی، جرارد لوپز، سیمائو، بودوین زندن و یاری لیتمانن در آن زمان در بارسلونا بودند و تازه فارغالتحصیلان لاماسیا مانند آندرس اینیستا، ژاوی هرناندز و بقیه هم پشت در.
آرتتا سریعاً با واقعیت روبهرو شد و سعی کرد با آن کنار بیاید. از لوئی فانخال درباره راه رسیدنش به تیم اصلی پرسید و به سرمربی هلندی گفت که اگر راهی نباشد، ترجیح میدهد برود. در نتیجه او خیلی زود و شاید به اجبار راهی پاریس و پارکدوپرنس شد.
خودش قبل از بازی گفت: «برای من و خانوادهام ترسناک بود. در بارسلونا بودیم که تماس گرفتند: «چمدانت را ببند و حالا به پاریس پرواز کن.». 18 ساله بودم، هیچ فوتبال حرفهای بازی نکرده بودم و به آن نامها ]در پاریس[ نگاه میکردم. لوئیس فرناندز(سرمربی وقت پاریس) به من باور داشت. به کسی نیاز دارید که به شما فرصت دهد و در کنار افراد مناسب قرارتا دهند. آنها مثل پسرشان از من مراقبت کردند. محیطی عالی برای فهمیدن تواناییهایم بود.»
شاید برایتان جالب باشد که بدانید در همان پنجره نقلوانتقالات، پاریسنژرمن، مائوریسیو پوچتینو را از اسپانیول خرید، 20 میلیون یورو برای وامپتا از اینتر و 5 میلیون یورو برای دیدیه دومی از نیوکاسل هزینه کرد. این خریدها پس از ورود تابستانی نیکولاس آنلکا از رئال مادرید، استفان دالمات از مارسی و فردریک دئو از بارسلونا انجام شد، بازیکنانی که بخشی از استراتژی مالکان کانال+ برای کسب عنوان لیگ 1 و موفقیت در لیگ قهرمانان بودند.
پوچتینو بلافاصله توسط فرناندز کاپیتان شد. ژروم آلونزو، دروازهبان، که شش ماه بعد به همراه رونالدینیو و جیجی اوکوچا به تیم پیوست، به یاد میآورد که آرتتا، خجالتی اما خوشبرخورد بود و به کاپیتان و مربی تیم خیلی نزدیک: «میکل خیلی با لوئیس فرناندز صحبت میکرد. خیلی از بازیکنان رابطه ساده بازیکن-مربی داشتند، اما با مائوریسیو و میکل فرق داشت. بعد از تمرینات، گاهی تا دیروقت در زمین درباره مسائل فنی صحبت میکردند. او به شدت به این علاقه داشت که چه چیزی برای تبدیل شدن به یک بازیکن بزرگ در داخل و خارج زمین لازم است. بسیار باهوش و بالغ بود.»
آرتتا این آرامش را به بازیاش آورد و در چند هفته بازیکنان، هواداران و رسانهها را مجذوب کرد. او در چند ماه فرانسوی یاد گرفت و در اولین فصل کاملش، بخشی از چیزی شد کع «مافیای لاتین» میگفتنش: سه برزیلی، دو اسپانیایی، دو آرژانتینی و دو پرتغالی در تیم.
ادوارد سیسه، هم بازی او به اتلتیک میگوید: «ما تعجب کردیم که چرا سرمربی یک نوجوان که هرگز در سطح بزرگسالان بازی نکرده بود را با قرارداد قرضی 18 ماهه به خدمت گرفت. اما در اولین جلسه تمرینی، او به ما نشان داد چرا. شوخی نیست، او میدانست چگونه در تمرین معروف روندو بازی کند و حتی یک بار هم به وسط نرفت.»
اولین بازی بزرگ پارس در آن فصل با میلان پرستاره آن روزها بود. خیلیها نگران این بودند که آرتتای جوان تحت تاثیر آن نامهای افسانهای قرار بگیرد. سیسه میگوید:«یادم میآید در دقیقه اول توپی در هوا به سمت او آمد. به او گفتم که تحت فشار قرار خواهد گرفت چون گتوزو و آمبروزینی را دیدم که میآیند. اما میکل توپ را با سینه کنترل کرد، آرام روی زمین گذاشت و به یک سمت حرکت کرد. فقط یکی دو هفته از آمدنش گذشته بود، اما بسیار تأثیرگذار بود.»

آرتتا خودش میگوید در آن زمان بیشترین کمک را به او پوچتینو کرده. این حرفها را حتی هفته پیش و قبل از بازی رفت هم تکرار کرد: «او دوست ندارد این را بگویم، اما برای من مثل پدر بود. او من را زیر بالش گرفت، توصیههای فوقالعادهای داد، از من محافظت کرد، الهامبخشم بود و در دو سالی که با هم بودیم، خیلی چیزها یاد گرفتم.»
پاریسنژرمن البته در آن فصل به آنچه با استعدادهایش انتظار میرفت دست نیافت، هرچند در آگوست 2001 جام اینترتوتو را با شکست برشا به دست آورد ولی در لیگ چهارم شدند و ۸ امتیاز کمتر از لیون قهرمان داشتند.
اولین نفری باشید که نظر می دهد.