فوتبال در زمانه فیدل کاسترو و علاقه خاصش به بسکتبال

روز گذشته «مرگ فیدل‌ کاسترو» تیتر یک تمام رسانه‌های جهان بود. رهبری انقلابی از تبار کمونیست‌ها که بعد از ۹۰ سال زندگی‌اش پایان گرفت. کاسترو هم مثل بسیاری دیگر از رهبران جهان، علائق ورزشی بسیاری داشت. او هم بیسبال را دوست داشت و هم بسکتبال را. دوستان خوبی هم در بین فوتبالی‌ها داشت.
در کوبا بازی ملی نه فوتبال که بیس‌بال است(مثل همسایه شمالی، ایالات متحده آمریکا). با این همه علاقه اول کاسترو بکستبال بود.
او با قدی به بلندی ۱٫۹ متر در زمان دبیرستان یکی از بازیکنان پرطرفدار بسکتبال بود. در مورد او نوشته‌اند که علاوه بر بسکتبال، به بیس بال، دو و تنیس روی میز هم علاقه نشان می‌داده. ظاهرا او برتری در ورزش را به‌عنوان یک فرصت برای نشان دادن قابلیت‌های خودش برای پیروزی و همچنین اداره گروه می‌دانسته. 

بسکتبالیست‌ حرفه‌ای
خوان سانچز، یکی از بادی‌گاردهای سابق فیدل می‌گوید: فیدل هرگز از اینکه تیم را اداره کند، سرباز نمی‌زد، حتی به رد کردن آن هم فکر نمی‌کرد. بازیکن‌ها به دودسته تقسیم می‌شدند، آبی و قرمز. هرکسی در هر تیمی که بود به خاطر فیدل بازی می‌کرد و بردوباخت برایشان اهمیتی نداشت. بر اساس کارهایی که یک ورزشکار مخصوصاً بسکتبالیست باید انجام دهد، کاسترو اعتقاد داشت که می‌توان بسکتبال را به‌عنوان نمادی از قدرتمند و همچنین یکی از آموزش‌هایی باشد که می‌توان به جوانان انقلابی در اوایل راه آموزش داد. 
 
ازجمله حرکت‌هایی که فیدل همیشه آن را انجام می‌داد حرکت‌هایی بود که مربوط به حفظ توپ و مانور با آن بود. بر اساس تفکر کاسترو، بازی باید سرعت داشته باشد، استقامت و تاکتیک‌های رعدآسا، به همراه تفکر سریع در موقعیت و انتخاب‌های ناگهانی می‌تواند یکی از آموزش‌هایی است که در جنگ‌های چریکی لازم است. کاسترو بانظم خاصی دوست داشت این ورزش را ادامه دهد، این تلاش تا سن ۵۶ سالگی و تاریخ ۱۹۸۲ ادامه داشت، اما در اثر شکستگی پا او برای همیشه این بازی را کنار گذاشت.
دوستان فوتبالی
رییس جمهور پیشین کوبا با یکی از تاثیرگذارترین ورزشکاران دنیا یعنی دیگو آرماندو مارادونا، دوست نزدیک بود. ستاره پیشین تیم ملی فوتبال آرژانتین برای نخستین بار در سال 1987 به کوبا رفت و از آن پس، با رهبر کوبا دوست شد. مارادونا سپس در برخی از دیدارها، پیراهن‌هایش را به کاسترو هدیه داد. یکی از آن‌ها نخستین بازی‌اش با نیوولز اولدبویز بود. او همچنین پیراهن شماره 10 تیم ملی آرژانتین را به رهبر کوبایی هدیه کرد.

مارادونا بارها به جزیره کوبا رفت و در سال 2000 نیز در کلینیک بین‌المللی لاپدررای این کشور، به خاطر مصرف مواد مخدر بستری شد. ستاره پیشین تیم ملی آرژانتین در سال 2005 با فیدل کاسترو برای برنامه La noche del 10 مصاحبه کرد. علاوه بر این دوستی، مارادونا یکی از تحسین کننده‌های انقلاب کوباست. همچنین سرمربی پیشین تیم ملی آرژانتین صورت رهبر کوبا را بر روی یکی از پاهایش تتو کرده و روی بازویش تصویر چگوارا حک شده است.

در سال 2015 کاسترو از نامه‌هایی که میان او و مارادونا رد و بدل شده بود، خبر داد. در این نامه‌ها مارادونا و کاسترو درباره مسائل ورزش و سیاست صحبت کردند. ستاره پیشین آلبی سلسته در یکی از نامه‌ هایش نوشته بود: «فیدل، یکی از چیزهایی که در طول این چند سال دوستی زیبا و صادقانه آموختم این است که وفاداری قیمت ندارد.»

فوتبال کوبا در زمانه کاسترو
در حالی که هنوز تکلیف هیچ تیمی برای حضور در جام‌جهانی ۲۰۱۸ روسیه مشخص نشده، تکلیف کوبا مشخص است؛ حذف از مرحله مقدماتی! درست مثل تمام ۵۷ سال گذشته. یعنی از زمانی که کاسترو و یاراتش زمام کار در کوبا را بر عهده گرفته‌اند. 
پیش از روی کار آمدن کاسترو، باشگاه های بزرگ آمریکای جنوبی مثل ولزسارفیلد آرژانتین یا کولوکولوی شیلی برای دیدارهای دوستانه به این جزیره سفر می کردند. حتی پای تیم هایی مثل رئال مادرید یا اسپانیول به کوبا باز شده بود اما همه چیز تحت حکومت کمونیستِ کاسترو تغییر کرد. آن هم زمانی که او موسسه ملی ورزش و تربیت بدنی ساخت و حرفه ای گری را ملامت کرد.
در حالی که فوتبال به خصوص در بین مهاجران محبوب شده بود، ورزش های آماتور مورد تحسین قرار گرفتند. در این بین، بوکس و بیسبال به خاطر برخورداری از شانس شکست دادن دشمن درونی در آبراهه های فلوریدا اهمیت بیشتری داشتند. در حالی که ان سینک و اسپایس گرلز دهه نود را به پایان رساندند، بالا رفتن محبوبیتِ فوتبال در سایر نقاط جهان، وضعیت این ورزش در جزیره کاراییب را تغییر داد. قانون ممنوعیت امضای قرارداد با تیم های حرفه ای خارجی از باشگاه های آماتور داخل کشور همچنان برقرار بود اما نهاد مسئول فوتبال در کوبا می خواست راهی برای پیشرفت در این ورزش پیدا کند تا آنها هم بتوانند به موفقیتی که کشور همسایه، جاماییکا، با رسیدن به جام جهانی ۱۹۹۸ به آن دست پیدا کرد برسند. 

این مطلب در روزنامه امیدایرانیان منتشر شده است

اولین نفری باشید که نظر می دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *